حیوان رام نشدنی درونم هنگامی که انزوا میطلبد روی تمام ادمهاچشم میبندد و گوشه ای درخویش فرو میرود حال انقدر درخویش فرو رفته ام که دریای پرتلاطم درونم مرا درخود غرق کرده است و شیرابه های وجودم دراین انزوای عظیم وکهنه حل تر وحل ترمیشوند وچشمانم نیستی را زوزه میکشند..