-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مهر 1397 09:22
ازیجایی به بعد فکرمیکردم دیگه هیچی جواب نیست نه گذر زمان نه فرار کردن نه روبه شدن نه هیچی هیچی دیگه. ازیجاییی به بعد انقد غصه هاموروی شونه هام دفن کرده بودم انقد دلتنگیا ودل شکستگیامو توی دستام گرفته بودم که فکرمیکردم هیچی دیگه درست نمیشه ولی از یجایی به بعدم تموم اینارو گذاشتم عمیق ترین نقطه وجودم یه شب دستامو خالی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 مهر 1397 20:37
ازخیال هایم فراری ام ازان دختر خوشبخت وزیبای درون خیال هایم که بنفش بنفش است فراری ام ازخنده های درون خیال هایم فراری ام خیالها وارزوها مرامیکشند خیالات دست نیافتنی و دور خیلی دور همانند بنفش رنگین کمان دراسمان پس ازباران که هرچه دستانم رادرازکنم نمیتوانم لمسش کنم..ازادمهای مهربان درون خیال هایم خسته ام ازاین همه...
-
نامه
یکشنبه 15 مهر 1397 17:14
علاقه شدیدی به نوشتن نامه و نامه گرفتن دارم ولی ادمای اطرافم نه علاقه دارن واسشون نامه بنویسم نه نامه مینویسن واین منوخیلی غمگین میکنه): _خوشحالیای کوچیک منوسرپام نگه داشتن..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 مهر 1397 17:51
مونس واسم نوشته بود غصه نخور، میدونه غصه میخورم. قبلا گفته بود ندید بگیر کسایی که اذیت میکنن و میدونه نمیتونم . براش نوشتم دوست دارم مینویسه میدونم. بقیه چیزارو براش نمینویسم ولی میدونم میدونه . میگه دلم برات تنگ شده میدونم که شده، عین هانی که بهش گفتم بخنده میدونم نمیخنده ولی بهش گفتم تابدونه خیلی قشنگ میخنده. به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 مهر 1397 17:04
یکی از دستاورد هایی که داشتم این بوده که من همیشه فرارمیکردم ولی الان دارم روبه رومیشم.
-
نمیدانید.
پنجشنبه 12 مهر 1397 19:19
تاجایی که میتوانم از ادمها دوری میکنم و درحدهمان سلام خوبی های روزانه رابطه ام راحفظ میکنم و حرف هایم را پشت لبانم نگه میدارم.شادی هایم را درونم چشمانم و غم هایم را درون قلبم..ادمهادیگر نه فرشته اند نه شیطان یکچیزی بهترازفرشته و بدترازشیطان ولی انگار دور برم پر شده از شیطان های ادم نما که راحت دل میشکنند نکه بگویم خود...
-
بافریادم بهت میگم..
چهارشنبه 4 مهر 1397 17:04
روزها میگذرند و سقف فریادهایم به گوش دنیا نمیرسد ومن شکسته ترازهمیشه گوشه ای بساطم را پهن میکنم و اسمان سیاه زندگیم ابرهای تیره اش را محکم تربغل میکند. حرف هایم را این روزها کسی نمیفهمد فریباد که میزنم ادمها گوش هایشان کر میشوند هی میگویند چی؟ ولی من حرف میزنم درتنهایی هایم در جمع ها یم من همیشه حرف میزنم وکمترمیخوانم...
-
بزرگ میشم
جمعه 23 شهریور 1397 12:57
مهر سکوت به لبانم زده ام و کسی نمیفهمد و نمیبیند جسم بی جانم را که این روزها بیشتر از هرزمان دیگری خستگی و رویش چنبره زده است مهرسکوت به لبانم زده ام و هر لحظه به خاطرات از دست رفته ام حسرت میخورم و اه میکشم و کسی نمیداند روح مریضم این روزها بیشترازهر وقت دیگری شکسته و خمیده شده است از فراموشی این روزها میترسم این...
-
زوزه
جمعه 23 شهریور 1397 12:51
حیوان رام نشدنی درونم هنگامی که انزوا میطلبد روی تمام ادمهاچشم میبندد و گوشه ای درخویش فرو میرود حال انقدر درخویش فرو رفته ام که دریای پرتلاطم درونم مرا درخود غرق کرده است و شیرابه های وجودم دراین انزوای عظیم وکهنه حل تر وحل ترمیشوند وچشمانم نیستی را زوزه میکشند..